در آن زمان به جای نهرهای آب امروزی که هنوز از کوچههای محلههای جنوبی جمع نشده، نهرهای پاکیزهای وجود داشت که آب زلال قنات بر روی سنگریزههای کف آن میغلطید و اطرافش پر از چمن و سبزههای پرطراوت بود.
بچهها دم عصر با نایلونهایی که در دست داشتند، کنار نهرها جمع میشدند و «جوبگردی» بازی میکردند. آنها نایلونها را روی بستر نهر میکشاندند تا پول خردهای داخل آب را جمع کنند. معمولاً کمتر پیش میآمد کسی از این بازی دست خالی برگردد. در آن دوران، هر روز بچههای محل در خانه کسی که تلویزیون سیاه و سفید داشت جمع میشدند تا کارتون «زورو» را تماشا کنند. بعد از پایان کارتون چادرهای سیاه مادرانشان را روی شانه میانداختند و دستمال و روسری کوچک را مانند نقاب زورو بهصورت میبستند. گاهی هم بالشت و متکاهای لولهای خانه، اسب زوروهای کوچک میشد و با هم به جنگ افراد زورگوی شهر میرفتند. تیرو کمان درست کردن با چوبی محکم و دوشاخه و قطعهای کش پهن به مهارتی خاص نیاز داشت و هرکسی تیرو کمان بهتری میساخت، قمری و کبوتر وگنجشکهای بیشتری شکار میکرد. در کنار این بازیهای بیخطر، بازی پرهیجان و خطرناک «قطاربازی» هم در میان آنها رواج داشت. کودکان لب خط راهآهن تهران – تبریز و تهرانـ اهواز کنار ریل میایستادند و انتظار میکشیدند تا قطار از راه برسد. بعد تند و فرز دسته پشت واگن قطار را سفت و محکم میچسبیدند تا با قطار به مدرسه برسند. گاهی که مجبور میشدند پیش از رسیدن به مدرسه پایین بپرند، روی قلوه سنگهای کنار ریل پرتاب میشدند و با سر و روی زخمی و خونین خود را به مدرسه میرساندند.
رابعه تیموری: سالها پیش از آنکه بازیهای رایانهای اوقات فراغت کودکان را پر کنند، در محلههای منطقه ۱۷ بازیهای زیادی رواج داشت که با وسایلی ساده و ابتدایی روبراه میشد و با تحرک و فعالیت بدنی زیادی همراه بود.
کد خبر 466058
نظر شما